این مجموعه؛ دوازده داستان کوتاه دارد که می شود گفت مشخصه اصلی داستان ها عشق و اثر آن بر روان آدم ها است و همینطور مواجهه آدم ها با این پدیده و خصوصاً نیاز همه آنها به دوست داشتن و دوست داشته شدن.
البته خواننده ایرانی تفاوت های فرهنگی خود با داستان ها را حس خواهد کرد و همین اثر شاید باعث شود خواننده علی رغم قلم مسحور کننده نویسنده و ساختار محکم و بی نقص داستان ها، همچنان نتواند با آنها همراه شود، اما خواندن داستان های آنا گاوالدا؛ قطعاً راه روشن و ساده ای را برای نویسنده جوان ایرانی هم باز می کند تا بتواند در داستانی بومی و ایرانی با الهام از سبک نویسنده، آدم های جامعه را با مهارت به شخصیت های داستانی تبدیل کند. هرچند خواندن داستان ها هم خالی از لذت نیست.
آنا گاوالدا (- ۱۹۷۰) مجموعه سیزده داستان کوتاه فرانسوی است که از متن انگلیسی تحت عنوان "I wish someone were waiting for me somewhere " به فارسی برگردانده شده است. گاوالدا از معروفترین داستاننویسان حال حاضر فرانسه است که در خانوادهای مرفه در پاریس متولد شده است. مخاطبان اصلی آثار وی معمولا زنان هستند. طرفداران گاوالدا معتقدندکه شخصیتهای داستانهای او بسیار به انسانهای واقعی در زندگی نزدیکند و این موضوع باعث انتقال حس همذات پنداری قوی به مخاطب میشود. مجموعه داستان حاضر، اولین اثر گاوالدا است که پس از فروش چشمگیر در فرانسه برایش شهرت جهانی به همراه داشت و به زبانهای زیادی ترجمه شد.
این کتاب برای تمام کسانی که رمان های عاشقانه دوست دارند،مناسب است.
زنهایی که بچه میخواهند موجودات عجیبی هستند، چون وقتی هنوز از بارداری مطمئن نشدهاند، سیل بند عشق مادری را کاملا باز میکنند تا عشق، عشق، عشق از آن جاری شود. بعد هم دیگر هرگز آن را نمیبندند.
چه موجودات عجیبی.
او هم یکی مثل بقیه. خیال میکند باردار است. حدس میزند. تصور میکند. هنوز مطمئن مطمئن نیست، بلکه تقریبا مطمئن است. باز هم چند روزی صبر میکند تا ببیند چه میشود.
میداند که قیمت تست بارداری پردیکتور ۵۹ فرانک است. تست بارداری بچهی اولش یادش نرفته. به خودش میگوید: دو روز دیگر صبر میکنم و بعد میروم سراغ تست معلوم است که منتظر نمیماند. به خودش میگوید: میارزد که ۵۹ فرانک بدهی و ظرف دو دقیقه بفهمی که بارداری یا نه.
۵۹ فرانک میدهد تا سیل بند بالاخره باز شود، چون پشت سیل بند سروصداهایی بلند شده، آب میجوشد، میچرخد و تمام اینها باعث میشود که دلش کمی درد بگیرد.
با عجله به داروخانه میرود؛ نه داروخانهی همیشگی، داروخانهی دیگری که کسی آنجا او را نمیشناسد. با بیاعتنایی میگوید: «تست بارداری لطفا.» اما قلبش میتپد.
به خانه برمیگردد. منتظر میماند. تعليق لذتبخش را ادامه میدهد. تست آنجاست، توی کیفش، روی مبل سرسرا و او قدری بی قرار است. آرامش خود را حفظ میکند. لباسهای شسته را تا میکند. دنبال بچهاش به مهدکودک میرود. با مامانهای دیگر گپ میزند. میخندد. خوشخلق است. عصرانه را آماده میکند. کره را روی نان میمالد. حواسش جمع است. قاشق مربا را میلیسد. نمیتواند از بوسیدن بچهاش خودداری کند. همهجایش را میبوسد: گردنش، گونههایش، سرش. پسرک میگوید بس کن مامان، خستهام کردی. بچه را جلو جعبهی لگو مینشاند و باز هم کمی این پا و آن پا میکند. از پلهها پایین میآید. سعی میکند کیفش را نادیده بگیرد، اما نمیتواند. بالاخره تسلیم میشود. تست را برمیدارد. بستهبندی جعبهی تست کفرش را در میآورد. با دندان جلدش را پاره میکند. طرز استفاده راکمی بعد خواهد خواند. توی لوله ادرار میکند و سرپوشش را مثل در خودکار میگذارد. توی دستش میگیرد؛ کاملا گرم است. آن را گوشهای میگذارد.
شما هم میتوانید در مورد این کالا نظر بدهید.
برای ثبت نظر، از طریق دکمه زیر اقدام نمایید. اگر این محصول را قبلا از کتاب ماندگار خریده باشید، نظر شما به عنوان مالک محصول ثبت خواهد شد.
افزودن دیدگاه جدیدهیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.