گروهی از بازیگران نمایشنامه دور هم جمع شدهاند تا یک نمایش را روی صحنه ببرند.«جورج» کارگردان کار است و درباره نمایش گفتمانی را تشکیل داده است. «هنری لانمن» صاحب تماشاخانه «پرده»، «ریچارد» را که بازیگر نمایش است وسوسه کرده تا جورج را ترک کند، جورج تلاش میکند او را منصرف کند نمایش جورج برای «جناب لرد» ساخته میشود …
برنارد کورنول (متولد 23 فوریه 1944) نویسنده انگلیسی رمان های تاریخی و تاریخچه کمپین واترلو است. وی بیشتر به خاطر رمانهایش در مورد تفنگدار جنگ ناپلئونیک ریچارد شارپ شناخته شده است. وی همچنین داستانهای ساکسون / آخرین پادشاهی را درباره پادشاه آلفرد و ساخت انگلیس نوشته است.
او رمان های تاریخی را در درجه اول در مورد تاریخ انگلیس در پنج مجموعه و یک سری رمان های مهیج معاصر نوشته است. یکی از ویژگی های رمان های تاریخی او یادداشت پایان چگونگی تطابق یا تفاوت آنها با تاریخ و آنچه ممکن است در مکان های مدرن نبردهای توصیف شده مشاهده شود، است. او علاوه بر داستان خیالی نبرد معروف در سریال شارپ، کتابی داستانی در مورد نبرد واترلو نوشت. دو سریال رمان تاریخی برای تلویزیون اقتباس شده است: مجموعه تلویزیونی Sharpe توسط ITV و آخرین پادشاهی توسط BBC. او با همسرش در ایالات متحده زندگی می کند و به طور متناوب بین کیپ کد، ماساچوست و چارلستون، کارولینای جنوبی زندگی می کند.
رمان پرمحتوای احمق ها و فانی ها مناسب علاقمندان به رمان های معمایی و تاریخی همراه باچاشنی طنز می باشد.
افرادی هستند که ادعا می کنند علیاحضرت الیزابت، در پناه خداوند ، ملکه ی انگلستان، فرانسه و ایرلند، اجازه نمی دهند که ساعت ها در قصرهای شان ضربه ای بنوازند.
زمان اجازه ندارد که برای ایشان بگذرد. ایشان زمان را شکست داده اند. ولی آن ساعت ضربه هایش را نواخت. من آن را به خاطر داردم.
تعداد زنگ ها را شمردم. نه زنگ… بعد، قاتل من ضربه اش را زد…. و من مردم.
خداوندا این فانی ها چه احمقانی باشند. حق با جناب لرد بود. کاری که ما انجام می دهیم بی معنی است بی معنی. ما کار نمی کنیم، بازی می کنیم، ما بازیگر هستیم. یک خانه ی بازیگری داریم…
پشت میزش در زیر پنجره نشسته بود و می نوشت: با این که به من نگاه نمی کرد ، ولی ادامه داد “مردم دیگر….شغل مردم دیگر. آنها کانال حفر می کنند، چوب اره می کنند. سنگ روی سنگ می گذارند، مزرع را شخم می زنند. آنها حصار می سازند، خیاطی می کنند، شیر می دوشند، کره می گیزند ، نخ می رسیند، آب از چاه می کشند…
آنها کار می کنند. حتی لرد هانسدون هم کار می کند. او یک سرباز بود. حالا مسئولیت سنگینی در مقابل ملکه دارد . تقریبا همه کار می کنند، برادر ، به غیر از ما…
ما بازی می کنیم” کاغذ را به کناری لغزاند و یک صفحه ی سفید از روی دسته برگه های کنار میزش برداشت. سعی کردم ببینم که چه می نویسد. ولی به روی کاغذ خم شد و آن را با شانه هایش پنهان کرد.
شما هم میتوانید در مورد این کالا نظر بدهید.
برای ثبت نظر، از طریق دکمه زیر اقدام نمایید. اگر این محصول را قبلا از کتاب ماندگار خریده باشید، نظر شما به عنوان مالک محصول ثبت خواهد شد.
افزودن دیدگاه جدیدهیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.