زمانی که کتاب زنی میان ما را می خوانید ، فرضیات بیشتری را مطرح خواهید کرد و حدس های بیشتری خواهید زد:
-شما فرض خواهید کرد که درباره ی یک همسر سابق حسود می خوانید.
– شما فرض خواهید کرد که او در مورد جایگزین خودش وسواس دارد – زنی زیبا و جوان که قصد ازدواج با مردی را داردکه هر دوی آنان دوستش دارند.
– فرض خواهید کرد که آناتومی این مثلث عشق درهم تنیده را به مناسبی می شناسید.
شما فکر می نمایید زنی می خواهد به درون زندگی شوهر سابقش نفوذ کند تا او را برگرداند. شاید فکر نمایید او زنی الکی و روانی است که شوهرش حق داشته ترکش کند. شاید با این زن همدردی نمایید. شاید فکر نمایید این یکی دیگر از آن داستان های کلیشه ای درباره ی تعقیب و فرار یک زن حسود است.
اما…
چیزی فرض ننمایید.نتیجه گیری ای ننمایید.سعی نمایید بین دروغ ها را ببینید و بخوانید.
زنی میان ما یک رمان معمایی و یک تریلر روان شناختی است که تمام حدس ها و پیش فرض های شما را خراب می کند. این رمان تا انتها دستش را برای شما رو نخواهد کرد.
زنی میان ما، نوشته ی گریر هندریکس و سارا پکانن ، پیچیدگی های پنهانی یک ازدواج حساس را نشان می دهد. و حقایق پرمخاطرهی را که ما به نام عشق از آنان چشم پوشی می کنیم.
گریر هندریکس نویسنده رتبه یک پرفروشترین کتاب از دیدگاه نیویورکتایمز برای رمانهای «دختر ناشناس» و «زنی میان ما» است. کتاب «زنی میان ما» توسط Amblin Entertainment برای تبدیل به یک فیلم انتخابشده است. او با همسر و دو فرزندش در منهتن زندگی میکند.
کتاب «زنی میان ما» از آثار این نویسنده به فارسی ترجمه و منتشر شده است.
کتاب زنی میان ما، اثر گریر هندریکس و سارا پکانن، یک تریلر روانشناختی است که میخکوبتان میکند و برای سنین ۲۰ سال به بالا مناسب است.
اسمش اِما است. وقتی به زن جوان پیش رویم نگاه می کنم می گویم «من هم قبلا خود تو بودم.» چشم های آبی رنگش با دیدن من گرد می شود. موهای رنگ شده ام و لباسی که روی اندام لاغرم را پوشانده را ورانداز می کند. معلوم است که من آن تصویری نیستم که از خودش در ذهن داشته باشد. چه شبها روی تخت دراز کشیدم و چیزهایی را که می خواهم به او بگویم تمرین کردم. او دستیار ریچارد بود؛ این طور بود که همدیگر را دیدند. ریچارد کمتر از یک سال بعد از استخدام او به جای دایان- که دستیار قبلی اش بود من را به او فروخت نیازی به پرینت حرفهای داخل کیفم نیست.
این نسخه را نگه داشته ام تا اگر حرف هایم یادم رفت از آن استفاده کنم. «اگه با ریچارد ازدواج کنی پشیمون میشی. بهت صدمه می زنه.» اما با اخم می گوید «ونسا.» صدایش صاف و موقر است. انگار دارد با یک بچه حرف می زند. همان لحنی است که من با شاگردهایم حرف میزدم. «میدونم که طلاق برات خیلی سخت بوده. برای ریچارد هم سخت بوده. هر روز میدیدمش. واقعا سعی می کرد مسئله رو حل کنه. میدونم که تو هم مشکلات خودت را داری ولی اون هرکاری از دستش برمی اومد انجام داد.
شما هم میتوانید در مورد این کالا نظر بدهید.
برای ثبت نظر، از طریق دکمه زیر اقدام نمایید. اگر این محصول را قبلا از کتاب ماندگار خریده باشید، نظر شما به عنوان مالک محصول ثبت خواهد شد.
افزودن دیدگاه جدیدهیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.